khoda joon slm b roye mahet
khoda joon slm b roye mahet
نگارش در تاريخ شنبه 22 شهريور 1399برچسب:, توسط mehdizade
نمیدونم الان کجایی و چیکار میکنی حتی نمیدونم این وبلاگو یادت هست یا نه ولی من بعد 7 سال این متنو خوندم .برات هزار بار ارزوی خوشبختی میکنم
نگارش در تاريخ دو شنبه 14 مرداد 1392برچسب:, توسط mehdizade
خانوماااا خواهرای من . نازنین ها . . . . . لطفا سر ختم من با ساپورت نیاید ، مهمونا منو یادشون میره !!!!!
نگارش در تاريخ دو شنبه 14 مرداد 1392برچسب:, توسط mehdizade
اغا قبول دارین مردانگی به سیبیل نیست؟؟؟؟ قبول ندارین؟؟؟ بس باید بیاین دختر همسایه ما رو ببینین که از همتون مردتره!!
نگارش در تاريخ شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, توسط mehdizade
یکى بود، یکى نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود. روزى روزگارى در ولایت غربت یک پیرزنى بود به نام «ننه قمر» و این ننه قمر از مال دنیا فقط یک دختر داشت که اسمش «دلربا» بود و این دلربا در هفت اقلیم عالم مثل و مانندى نداشت؛ از بس که زشت و بدترکیب و بد ادا و بى‌کمالات بود. یک روز که این دلربا توى خانه وردل ننه قمر نشسته بود و داشت به ناخن‌هایش حنا مى‌گذاشت، آهى کشید و رو کرد به مادرش و گفت: «اى ننه، مى‌گویند» بهار عمر باشد تا چهل سال. با این حساب، توپ سال نو را که در کنند، دختر یکى یک دانه‌ات، پایش را مى‌گذارد توى تابستان عمر. بدان و آگاه باش که من دوست دارم تابستان عمرم را در خانه‌ی شوهر سپرى کنم و من شنیده‌ام که یک دستگاهى هست که به آن مى‌گویند «کامپیوتر» و در این کامپیوتر همه جور شوهر وجود دارد. یکى از این دستگاه‌ها برایم مى‌خرى یا این که چى؟» ننه قمر «لاحول» گفت و لبش را گاز گرفت و دلسوزانه، بنا کرد به نصیحت که: مردى که توى دستگاه عمل بیاید، شوهر بشو و مرد زندگى نیست. تازه بچه‌دار هم که بشوى لابد یا دارا و سارا مى‌زایى یا از این آدم آهنى‌هاى بدترکیب یا چه مى‌دانم پینوکیو... وقتى ننه قمر دهانش کف کرد و قلبش گرفت و خسته شد، دلربا شروع کرد به تعریف از کامپیوتر و اینترنت و چت و این که شوهر کامپیوترى هم مثل شوهر راست راستکى است و آنقدر گفت و گفت تا ننه قمر راضى شد براى عاقبت به خیرى دخترش، سینه‌ریز و النگوهاى طلایش را بفروشد و براى دلربا کامپیوتر مجهز به فکس مودم اکسترنال و کارت اینترنت پرسرعت و هدست و کلى لوازم جانبى دیگر بخرد. بارى اى برادر بدندیده و اى خواهر نوردیده، دستگاه را خریدند و آوردند گذاشتند روى کرسى و زدندش به برق و روشنش کردند. دلربا گفت: «اى مادر، در این وقت روز، فقط بچه‌هاى مدرسه‌اى و کارمندهاى زن و بچه‌دار توى ادارات، مى‌روند در چت و تا نیمه شب خبرى از شوهر نیست.» به همین خاطر، از همان کله‌ی ظهر تا نیمه شب، ننه قمر نشست در پشت دستگاه و با جدیت تمام به بازى ورق گنجفه و با دل و اسپایدر پرداخت. نیمه شب دلربا دستگاه را تحویل گرفت و وصل شد به اینترنت و یک «آى دى» به نام «دلربا آندرلاین تنها 437» براى خود ثبت کرد و رفت توى یکى از اتاق‌هاى «یارو مسنجر». به محض ورود، زنگ‌ها به افتخارش به صدا درآمدند و تا دلربا به خودش جنبید، متوجه شد که چهل _ پنجاه تا شوهر بالقوه، دورش را گرفته‌اند. دلربا که دید حریف این همه خواستگار مشتاق و دلداده نیست، همه‌ی پیغام‌ها را خواند و سر آخر از نام یکى از آنها خوشش آمد و با ناکام گذاشتن خیل خواستگاران سمج، با همان یکى گرم صحبت شد. در زیر متن مکالمات نوشتارى آن دو به اختصار درج مى شود: پژمان آندرلاین توپ اند باحال: سلام. اى دلرباى زیباى شیرین کار، خوبید؟ دلربا آندرلاین تنها437: سلام. مرسى. یو خوبى؟ پژمان: مرسى + هفتاد. سین، جیم، جیم پلیز. [سین، جیم، جیم: همان A/S/L به زبان غربتى است؛ یعنى: سن؟ جنسیت؟ جا و مکان زندگى] دلربا: هجده، دال، بوغ [یعنى هجده ساله‌ام، دخترم و در بالاى ولایت غربت به زندگانى اشرافى مشغولم. ترجمه و تفسیر از بنده نگارنده] یو چى؟ پژمان: من بیست و چهار، پ، بوغ. خوشبختم! [یعنى خوشوقتم.] دلربا: لول. [یعنى حسابى لول و کیفورم. همان LOL] پس همسایه‌ایم. پژمان: بله ولى من براى ادامه‌ی تحصیل دارم ویزا مى‌گیرم که بروم در جابلقا چون که هم در آنجا آزادى مى‌باشد و هم سى دى با کیفیت آینه آنجا هست و من همه کس و کارم (یعنى دخترخاله پسر عمه دایى مامانم) در آنجا زندگى مى‌کنند. دلربا: اوکى، درک مى‌کنم به قول مامى: توبى اور نات توبى. راستى نگفتى چه شکلى هستى؟ پژمان: قد 185، وزن80، موخرمایى روشن و بلند، پوست سفید، چشم آبى. دلربا: من قدم 174، وزن 60، رنگ چشمم هم یک چیزى بین آبى و سبز. پژمان: واى خداى من... راست مى گویى؟ دلربا: وا... یعنى خیلى زشتم؟ پژمان: نه... اتفاقاً بى‌نظیرى. راستش نمى‌دانم چطور شد که همین الان، یک دفعه به من احساس ازدواج دست داد. آه اى دلرباى من، چشمان تو حرمت زمین است و یک قشنگ نازنین است... دلربا: اى واى خدا مرا بکشد که با بیان حقیقتى ناخواسته، تیر عشق را بر قلبت نشاندم. حالا دو تا حیران من و تو، زار و گریان من و تو... پژمان: اى نازنین، بدجورى من خاطرخواه توام آیا حالیت مى‌باشد؟ تکه تکه کردى دل من را، بیا بیا بیا که خیلى مى‌خواهمت. دلربا: حالا من چه خاکى به سر بریزم با این عشق پاک و معصوم؟ من مى‌خواهم ایوان رویا را آب پاشى کنم و امشب هرجور شده و با هر بدبختى، عکس تو را نقاشى کنم. اما تو را چه جورى بکشم چرا که وسایل نقاشى‌ام کم و کسر دارد و من مداد مخملى ندارم. پژمان: اوه ماى گاد... اصلاً اى دلرباى نازنین من، بیا تا برویم از این ولایت غربت من و تو. تو دست مرا [البته بعد از جارى شدن صیغه عقد. یادآورى از بنده نگارنده] بگیر و من دامن تو را [البته بعد از جلب رضایت زوجه و خانواده او و همچنین طى مراحل قانونى. ایضاً یادآورى اخلاقى از بنده نگارنده] بگیرم. کاش هم اکنون در کنارم بودى تا... اصلاً ولش کن، الان هر چه بگوییم این یارو «بنده نگارنده» مى‌خواهد وسطش پیام اخلاقى بدهد. بیا شماره تلفن مرا بنویس و تماس بگیر تا بدون مزاحم حرف‌هاى‌مان را بزنیم... ما از این افسانه نتیجه مى‌گیریم که اگر جوانان را نصیحت کنیم، رازشان را به ما نمى‌گویند! قصه‌ی ما به سر رسید، کلاغه به خونه‌اش نرسید! ******منبع:4jok.com******
نگارش در تاريخ یک شنبه 9 تير 1392برچسب:, توسط mehdizade

رسم رفاقـــــــــــت اینه که

با رفیـــــق پیرشــــــــــــى

نه اینکه وســـــــــــط راه از رفیـــــق سیرشـــــــــــــى

نگارش در تاريخ چهار شنبه 5 تير 1392برچسب:, توسط mehdizade

 

به بعضیا باید گفت : کم پیدایی الحمدالله !

.

.

.

الان تو اخبار میگه ۳۴۰۰۰ نفر تو امریکا خودشون نمیدونن ایدز دارن :|

یارو خودش نمیدونه تو از کجا میدونی؟ :|

.

.

.

گرگه میره دم خونه شنگول منگول در میزنه
یه دفعه خرسه گریه کنون میادبیرون میگه: بابا تو مارو کشتی
الان اینا ۲۰ ساله از اینجا رفتن !
بیشعور کثافت ولمون کن دیگه
گرگه میگه : خیلی بیشعوری برات نذری آوردم!

.

.

.

یکی از اقوام معدلش شده ۱۹٫۷۵
سه روزه رفته تو اتاق درو رو خودش بسته
من همسن این بودم ۱۲ میشدم تا خونه با کیف روپایی میزدم !

.

.

.

ﭘﯿﺮﺯﻧﻪ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﺍﺭﻭﺧﻮﻧﻪ
ﮔﻔﺖ ﻧﻨﻪ ﺟﻮﻥ ﻟﮑﻪ ﺑﺮ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺍﺭﯾﻦ؟
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﺎ ﮐﻠﯽ ﻋﻔﺎﺩﻩ ﮔﻔﺖ ﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ
ﭘﯿﺮﺯﻥ ﻫﻢ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﺧﻮﺏ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﯾﻦ
ﺍﮔﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻦ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺍﻏﻮﻧﺖ ﻣﯿﺰﺩﯼ :

.

.

.

این که بعضی وقتا با خودم تو خونه حرف میزنم خیلى عجیب نیست

ولى اینکه گاهى وسطاش میخندم زیاده رویه دیگه نه ؟

.

.

.

امروز صبح که از خواب بیدار شدم اولین سوالی که برام پیش اومد این بود که من کجام !؟

یه کم که دقت کردم فهمیدم مامانم اتاقمو تمیز کرده :))

.

.

.

تنها فایده ای که زاویه پرتاب تو فیزیک داشت

این بود که تو

Angry birds

تبدیل ب ابر قدرت شدم

.

.

.

این همه پولی که دادم روزنامه خریدم تا کار پیدا کنم اگه جمع کرده بودم الان برج العربی رو خریده بودم !

.

.

.

یارو ﻣﻲ ﺯﻧﻪ ﺗﻮ ﮔﻮﺵ داداشش

داداشش ﻣﻴﮕﻪ : ﺍﺯ ﻋﻤﺪ ﺯﺩﻱ؟

ﻣﻴﮕﻪ : ﺁﺭﻩ

داداشش ﻣﻴﮕﻪ : شانس آوردی ، ﭼﻮﻥ ﺍﺻﻼً ﺣﺎﻝ ﻭ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺷﻮﺧﻲ ﻧﺪﺍﺷﺘم

.

.

.

بعضی از آقایون هم هستن با گفتن این جمله که

“والا هرچی زشت تر باشی شانست بیشتره”

خودشون رو در دسته بد شانس ها جا میدن

تا از زشتی تبرئه بشن

.

.

.

این روزا فقط میشه به عزرائیل اعتماد کرد

چون حداقلش اینکه قصد و نیتش مشخصه !

.

.

.

هیچوخ اونقدر شـــاخ نشو که فقط جنبه‌ی تزئینی پیدا کنی…

اونوقته که میبُرنت، آویزونت می‌کنن بالا طاقچه

از ما گفتن بود

.

.

.

ما زیاران چشم یاری داشتیم ، یاران هم متقابلا از ما چشم یاری داشتن

ما منتظر اونا ، اونا منتظر ما

.

.

.

یه ضرب المثل چینی هم داشم که افتاد شکست متاسفاته :|

.

.

.

انقدر تبلیغ کِــــرِم حلزون رو پخش کردن که آدم هر وقت حلزون می بینه دوست داره بره یه امضا ازش بگیره

.

.

.

دختره متولد ۸۲ نوشته :

“از تنها بودنم راضی نیستم اما خوشحالم که با خیلی ها نیستم …”

اونوقت ما تا ۱۰سالگی برا هلیکوپتر بای بای میکردیم که چراغ بزنه واسمون !

.

.

.

حساب کنید قیافه دخترای دوران حافظ و سعدی چه جوری بوده

که خال کنج لب یار آپشن محسوب می شده!

.

.

.

به یکی میگن برو خبر مرگ پدر همسایه رو بده

طرف میره در میزنه میگه بابات خونه است

پسر مرده میگه نه شب می یاد.

طرفم میگه حالا بشین تا بیاد!:)))

.

.

.

داداش دوستم رفته مسافرت ماشینشو یه هفته داده دست دوستم باشه

اونوقت داداش من وقتی می ره بیرون شلوارکشو قایم می کنه که نکنه من بپوشمش!

.

.

.

اعتراف میکنم زمان مدرسه دبیرم بهم گفت:

از کلاس برو بیرون، تو با کارات به ساحت مقدس کلاس توهین میکنی.

منم هرهرهر خندیدم و با اعتماد به نفس گفتم: شما انقدر بی سوادی به ساعت میگی ساحت :دی

.

.

.

 

بابام : میخوام این ترم معدلت ۱۸ بشه !

من : باشه ! من این ترم معدلم ۲۰ میشه !

بابام : شوخی میکنی… !؟

من : خودت سر شوخی رو باز کردی

.

.

.

طرف می ره خواستگاری واسه پسرش. پدر عروس می گه:

آقازاده دانشگام میرن؟ طرف می گه: مسافر گیرش بیاد چرا که نه!

.

.

.


به هر حال بررسی که می کنم می بینم تنها کسی که به من نخ داد، قرقره بود

.

.

.

یعنی با این شانسی که من دارم اگه دختر به دنیا میومدم

تو جهل عربستانی ها به دنیا میومدم زنده به گورم میکردن.. :|

.

.

.

یکی فانتزی های فرهنگیم اینه که دوست دارم یه فیلم بسازم

که توش کاپیتان با صدایى آروم و به غایت مودبانه به ملواناش میگه لطفا لنگرها رو بکشید

.

.

.

رسیدم توی کوچه مون ، دیدم یه خانومی داره ماشینش رو بین دوتا ماشین دیگه پارک می کنه….

جای پارک خیلی کم بود و بنده خدا حسابی کلافه شده بود….

وایستادم و فرمون دادم بهش ، « بیابیاااا، خب!حالا فرمون رو کامل برگردون!خوبه خوبه، خاموش کن.»

بعدش هم بدون اینکه منتظر تشکر خانومه بشم راه افتادم برم

که دیدم خانومه صدا کرد و گفت دستت درد نکنه ، زحمت کشیدی!!!!

گفتم خواهش می کنم ، کاری نکردم…

گفت : دانشمند! من داشتم از پارک در می اومدم…

ازین سوتی های ضایع ندیم جلو خانومااا صلواااات :))


radsms.com  :منبع

 

نگارش در تاريخ سه شنبه 4 تير 1392برچسب:, توسط mehdizade

 

به مجرد خونه اجاره نمیدن
به مجرد مسکن مهر نمیفروشن
به مجرد وام ازدواج نمیدن
یه دفه به مجرد زن هم ندید هم خیال خودتونو راحت کنید هم خیال ما

.

.

به نظر من توی این بازیهای ایرانی ...
موقع سوختن ، جای game over
بنویسن «ر ی د ی!» خعـــلی بهتره
هم بومیه ، هم منظور رو بهتر میرسونه

.

.

اینجوری که داریم پیش میریم چند وقت دیگه باید به دخترا بگیم : مگه پسری که ابروهاتوبرداشتی ؟

.

.

امروز حساب کردم دیدم به طور میانگین روزی بین 100 تا 150 دختر بهم مسیج میدن واسه دوس شدن . . .
ینی کور شم اگه بخوام دوروغ بگم
 

 اوه . . . خدایا :/چرا همه جا تاریک شد؟

چراغارو کی خاموش کرد؟.!!!!!! :OOOOO :(((((((( :| :| 

 

.

.

تو دوره راهنمایی کلاس مدرسه ما پنجرههای بزرگی داشت که به حیاط باز میشد تقریبا عادت کرده بودیم زنگ که میخورد به جای در از پنجره میپریدیم بیرون یک روز که خیلی هم عجله داشتم منتظر بودم که زنگ بخوره به محض اینکه زنگ خورد و معلم از کلاس پاشو گذاشت بیرون کیفم رو از پنجره انداختم تو حیاط و پشت سرش هم از پنجره پریدم بیرون....
چشمتون روز بد نبینه دقیقا روی کمر ناظم فرود اومده بودم....
در کسری از ثانیه کیف رو برداشتم و فرار کردم....
فرداش از دوستام فهمیدم که کیفم خورده تو سر ناظم بدبخت ، عینکش افتاده خم شده عینکش رو برداره که من پریدم روش....
شانس اوردم نفهمید من بودم.....

.

.

ﺍﺯ ﺗﯿﻢ ﻣﻠﯽ ﻭﺍﻟﯿﺒﺎﻝ ﺧﻮﺍﻫﺸﻤﻨﺪﯾﻢ ﻓﻌﻼ ﺍﻭﻝﻧﺸﻪ،
ﺑﻮﻕ ِ ﻣﺎﺷﯿﻨﻡ ﺳﻮﺧﺖ

 

4jok.com منبع:

 

 

نگارش در تاريخ دو شنبه 3 تير 1392برچسب:, توسط mehdizade

اونقدری که من واسه شستن فرشهای خونه پارو زدم
واسه کشتیه تایتانیک پارو زده بودم الان غرق نمیشد

.

.

اقا تو برنامه سمت خدا یه اتفاقی افتاد که من از خنده روده بر شدم :
کارشناس برنامه : من یه داستان از امام حسین عرض کنم
مجری : دوستان میگن که کمتر از دو دقیقه وقت داریم
کارشناس : میخواید "حلزون" پخش کنید ؟
انصافا دمش گرم کلی خندیدم

.

.

استاد: کی درسو نفهمید :)
دانشجو: استاد من نفهمیدم :(
استاد :میخاستی گوش کنی :؟
دانشجو :پدسگ
استاد: چی گفتی
دانشجو: میخاسی گوش کنی:))))))))))))))))))))))))))))))). 

.

.

جومونگ نیاد انتقام باخت کره رو ازمون بگیره جمیعا بلند صلوااااااااااااااااااات

.

.

قبول دارين ضد حال ترين و مزخرف ترين جمله اي كه ادم ميتونه بشنوه اين جمله اس
دستگاه مشترك مورد نظر خاموش ميباشد.
the mobile set is off

 

منبع:4jok.com

نگارش در تاريخ یک شنبه 2 تير 1392برچسب:, توسط mehdizade

برای دوست داشتنت  

 

محتاج دیدنت نیستم . . .

اگرچه نگاهت ارامم می کند

محتاج سخن گقتن با تو نیستم . . .

اگرچه صدایت دلم را می لرزاند

محتاج شانه به شانه بودنت نیستم . . .

اگرچه برای تکیه کردن شانه ات محکم ترین و قابل اطمینان ترین است

دوست دارم بدانی حتی اگر کنارم نباشی . . .

باز هم نگاهت می کنم . . .

صدایت را می شنوم . . .

و به تو تکیه می کنم.

 

همیشه با منی و همیشه با تو هستم هر جا که باشی.

نگارش در تاريخ چهار شنبه 29 خرداد 1392برچسب:, توسط mehdizade

تو خونه ما هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدنه

دیر که میشه لامصب بابام با شاتگان، مامانم با اره برقی انتظارمو میکشن !

.

.

.

خیلی جالبه

مانیتورمو تمیز کردم

انگارهمتون رفتید حموم !

.

.

.

بعضیام هستن فک می کنن کین ، نه عموو !

من اسم تورو که می شنوم یه هفته بد شانسی میارم

چه برسه بخوام در موردت حرف بزنم !

.

.

.

آیا می دانید زبان ایرانی مختصرترین زبان دنیاست؟

مثال: معال جمله ی «میری سریع این کار رو انجام میدی و برمیگردی» یک کلمه است.

«اومدیا»!

.

.

.

ﺍﻭﻟﻴﻦ ﻛﺎﺭﻯ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺑﭽﮕﻰ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺧﻮﺩﻡ ﻳﺎﺩ ﺑﮕﻴﺮﻡ

ﻧﺎﺧﻦ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﻮﺩ، ﭼﻮﻥ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻨﺪ ﺍﻭﻝ ﺍﻧﮕﺸﺘﻢ ﺟﺰﺀ

ﻧﺎﺧﻦ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ:|

.

.

.

یه خانم دارم ماااااااااااااااااااااااااااااااااه

دست پخت عالی ، کدبانو ، پر احساس ، زیبا …

حجابش که ۲۰ اِ …

خوش اخلاق و اهل فکر و …

خلاصه که از خانمی هیچی کم نداره …

فقط مشکل اینه که :

دقیقاً نمی دونم کیه و کجاست …

ولی عاشقشم ، خدا حفظش کنه

.

.

.

نشستم قلک دلمو شکوندم،تهش همش چند تا دلخوشی بود :))

.

.

.

دقت کردین !؟

این منبع موثق دهن لق‌ ترین آدمیه که تا الان دیدم :دی

.

.

.

شماهم وقتی میخواید ببینید یکی خوابه و داره نفس میکشه یا نه

به جای اینکه صداش کنید

نگاه شکمش میکنید ببینید بالا و پایین میشه یا فقط من اینجوریم !؟

 


 
radsms.com :منبع

نگارش در تاريخ یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:, توسط mehdizade

بعضی وقتا مشکلات انقدر بزرگ میشن که "پدربزرگ" ادم در می اد

.

.

گر نباشد چیزکی یه سری باز  زر زز می کنن

.

.

خوبی ما شمالیا اینه که تو تعطیلات تا سر کوچه ام بریم

رفتیم شمال

.

.

طرف تو اهنگش می خونه:

چرا خورشید میتابه چرا می چرخه زمین

عشق من بگو چرا تو فقط بگو همین

خب روانی مگه با گالیله و نیوتن طرفی!؟

.

.

تو هر زمینه ای خرشدیم به جز "خرپولی و خرخونی"

.

.

شمام وقتی از خواب بیدار می شید

چند دقیقه تو جاتون میمونین تا لود شین ایا؟

.

.

یه مثال جدید هست که میگه:

حق به پولدار، شانسدار،  پارتی دار،گردن کلفت دار می رسه

.

.

یه روز چینیه میره بالای کوه داد میزنه:

"سا لاو هیولان هین شین تاینی"

یهو از کوه صدا می اد :

کصافط خیلی سخت بود یه بار دیگه بگو

 

Radsms.comمنبع:   


نگارش در تاريخ دو شنبه 6 خرداد 1392برچسب:, توسط mehdizade

از کلیه دوشیزگان قد بلند و زیبا رو واجد شرایط  زیر تقاضا داریم تقاضانامه ها و رزومه های

خود را جهت ربودن  دل بنده به صورت پیغام در قسمت نظرات قرار دهند.

بدیهی است پس از انجام بررسی های کامل  نام افراد دارای صلاحیت به وسیله همین تریبون

اعلام خواهد شد

نکته: ما تو کارمون پارتی بازی نداریم . یعنی لطفا از قرار دادن پول نقد در نامه یا

پیغام خود بپرهیزید و هی نگید ما فامیل فلانی هستیم.

شرایط پذیرش:

1. سن بالاتر از 18 و پایین تر از 22 باشد

2.قد کمتر از 165 و بیشتر از 175 نباشد

3.افراد خیلی ترکه ای و زیادی چاق قابل پذیرش نیستند

(چون من حوصله رزیم چاقی و  کلاس لاغری ندارم)

4.هر وقت من خواستم میریم هر رستورانی که من گفتم.

ابگوشت   کوفته   کله پاچه و میرزاقاسمی دوست دارم

5.اهل کادو خریدن و هر روز لاو ترکوندن نیستم

6. اگه خدای نکرده  زبونم لال  خدا اون روزو نیاره که

ازدواج کردم و وبال گردنم شدی  مامانم اینا و مامانت اینا نداریم. خوشم نمیاد

7.عمرا نفقه بدم.چهارده تا هم بیشترم مهر نمی کنم

8.باید یه جایی  کار کنی. یه کاری واسه عصر من گیر میاری

چون حوصله مسافر کشی و رانندگی ندارم

9. بابات باید پولدار باشه  تا من در صورت لزوم بتونم بتیغمش

10.پول اضافی ندارم بابت پوشک کامل بچه بدم .

میری کهنه و لاستیک میخری خودت می شوری

11.به مامانت میگی سیسمونی خوب بیاره

12.باید خوشگل باشی  چون پول واسه لوازم ارایش نمی دم

13.موهای خرمایی و مشکی رو ترجیه میدم

14.موهای وزوزی نباید داشته باشی چون نرم کننده های ایرانی شیشه ای

ده هزار تومن شده

15.نباید ورزشکار باشی چون قدرتت خیلی زیاد میشه!

16.اگه سر کار بری یا کار داشته باشی نباید دیر تر از 5 خونه باشی

17.باید فال قهوه بلد باشی چون من دوست دارم

18.مانتوی تنگ نمی پوشی

19.دوستات رو هم هر روز نمیاری خونه فهمیدی!

20.یه ماشین ظرف شویی هم قاطی جاهازت میاری

دوست ندارم پوستم خراب شه

21.لازم نیست واسه یه خونه 50 متری جاهاز خونه

200 متری بیاری

22.من مبل تخت خواب شو دوست دارم

 

حالا در خدمتم

.

.

.

.

به نظر شما شرطی مونده؟

 

نگارش در تاريخ یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, توسط mehdizade

.

ادامه دارد. . . !


ادامه مطلب...
نگارش در تاريخ پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:, توسط mehdizade

نگارش در تاريخ پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392برچسب:, توسط mehdizade

هر وقت تونستی با تقلب  نمره خوب بگیری به خودت افتخار کن

و گرنه هر کسی با خرخونی میتونه 20 بشه.

.

منطق ریاضی: هر مسئله ای که دیدی اسون داره حل میشه بدون راه حلت اشتباست

اگه بدونیدچنگیز خان با سوزوندن کتابای علمی

چقدر از بار درسهایی که قراره بوده بخونیم کم کرده

هر شب جمعه واسش فاتحه میخوندید.

موقع درس خوندن پرز های موکتم واسه ادم جذاب میشه

دوست داری ساعت ها بشینی بهشون نگاه کنی

تا خودکارو میگیری دستت میخای دری بخونی

میبینی استعدادت کمتر از پیکاسو و استاد فرشچیان نیست. . .

بوی شوم امتحان اید همی/ یاد صفر مهربان اید همی

ما ز تعلیم و تعلم خسته ایم / دل به امید تقلب بسته ایم

ما برای کسب مدرک امدیم / نی برای درک مطلب امدیم

(ایام جانسوز امتحانات به شما دانشجویان و دانش اموزان کوشا تسلیت باد)


نگارش در تاريخ پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392برچسب:, توسط mehdizade

بعد از سالها جستجو و نیافتن نیمه  گم شده به این نتیجه رسیدیم که

 خدا ما رو کامل خلق کرده نیمه میمه هم نداریم

    فکر میکردمU سلام گلم چطوری؟ از دیشب تا حالا فقط به 

 بود Uتمام فکرو ذهنم مشغوله 

امشبم می خوام به  فکر کنمX  Y   Z  V

یارو میره اهدای عضو جو میگیرتش همه رو تیک میزنه

بعد مرگش به خونوادش یه شلوار کردی گشاد و یه مشت سیبیل تحویل میدن

 شونه ادم که هیچ شونه تخم مرغم نداریم سرمونو بزاریم روش یه دل سیر گریه کنیم

انقدر بدم میاد وقتی دارم رو اهنگ میخونم خوانندهه اشتباه میخونه

از لقمان پرسیدن فندک داری؟   گفت از بی ادبان. . .

گفتن نه !! پرسیدم فندک داری؟ هیچی دیگه لقمان ناراحت شد زد تو گوش یارو . . .

اونم یه دونه زد تو گوش لقمان.

خلاصه دعواشون بالا گرفت.

الان لقمان تو کلانتریه . . .

یارو دم مرگش بچه هاشو جمع کرد براشون وصیت کنه گفت:

فرزندانم با هم متحد باشید چون یه دست صدا نداره

بعد بچه هاش همه بشکن زدن یارو ضایع شد اخر عمری . . .

غصه هیچ وقت سراغ من نمیاد ... در واقع نرفته که بخاد بیاد

الانم اینجاست... سلام کن به عمو!

 

اس ام اس جدید ایرانسل:

مشترک گرامی

بخدا اگر بفهمم رفتی رایتل خریدی باهات کات میکنم

۱ بار با همراه اول بهم خیانت کردی

بسه دیگه

تحملشو ندارم!

w200شما را به خواندن ادامه مطلب دعوت میکند.... 


ادامه مطلب...
نگارش در تاريخ شنبه 17 فروردين 1392برچسب:, توسط mehdizade

دوستان

تو سالی که گذشت

اگه دلتونو شکوندم

اگه حرفی زدم

اگه برخورد بدی کردم

اگه اذیتتون کردم

بسیار کار خوبی کردم

خواستم بگم تو سال جدید برنامه همینه!

نگارش در تاريخ دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, توسط mehdizade

برای دیدن بقیه عکس ها روی ادامه مطلب کلیک کنید...

منبع:4jok.com


ادامه مطلب...
نگارش در تاريخ سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:, توسط mehdizade

البرت انیشتین  زکریای رازی  اسحاق نیوتن  پروفسر حسابی  من  اقای نبی زاده و سایر دانشمندان

 سال خوشی را برای شما ارزومندیم

نگارش در تاريخ شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, توسط mehdizade

نگارش در تاريخ شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, توسط mehdizade

موجودی است بیکار که 4 سال از عمر خود را به شکل خودجوش هدر میدهد و حتی برای این کار در ازمونی به نام کنکور شرکت کرده و خود را به اب و اتش میزند. قوت غالب این موجود سیب زمینی و تخم مرغ میباشد. از فعالیت های روزانه وی میتوان به پرسه زدن در محوطه دانشکده،‌تیکه انداختن به استاد، رفتن به فیس بوک با وایرلس دانشگاه به هر بدبختی که شده،خوابیدن،و خیره شدن به جزوه ی استاد برای دقایقی و سپس دور انداختن  آن اشاره کرد.

 

این موجود به شدت علاقه مند است که وی را مهندس و دکتر صدا کنند و از شنیدن این لغات حس وصف ناپذیری به وی دست میدهد. اگر همه شرایط مهیا باشد این موجود 10 روز یکبار به یاد حمام رفتن میفتد و خود را گربه شور میکند.( البته این موضوع بیشتر در مورد گونه ی نر مشاهده شده است )

با این که نام این موجود دانشجو است ،‌اما مشخص نیست چرا به این نام خوانده میشود زیرا رابطه این موجود با دانش شبیه به رابطه اب با اتش است! از مصادیق این موضوع میتوان به استفاده از جزوات برای ایجاد دم کنی قابلمه ماکارونی ، به عنوان زیر قابلمه ای برای جلوگیری از سوختن فرش و همچنین به عنوان دستگیره برای بلند کردن اشیا داغ و ... اشاره کرد.

زیستگاه او منطقه ی حفاظت شده ای به نام خوابگاست که این موجودات به صورت دسته های 4 تایی،8 تایی و حتی 12 تایی درامده و در مساحتی که کمی باز تر از فضای قبر است به زندگی ادامه میدهند.

آندسته از این موجودات که تمایل به بقا بیشتر دارند در سال چهارم برای شرکت در آزمونی دیگر به نام ارشد خود را اماده میکنند و قصد دارند درس هایی که در طول 3 سال نخوانده اند در طول 3 ماه بخوانند تا 2 سال دیگر به این زندگی بی زحمت و راحت ادامه دهند. این موجودات که تا دیروز طنین صدایشان در راهرو خوابگاه  گوش فیل را کر میکرد،‌در این سال با شنیدن صدای دمپایی یک دانشجو در راهرو سریعا از اتاق خارج شده و این جمله را بر زبان میاورند :" ای بابا ارشد داریم یواش تر ! " .

 پس از گذشت 4 سال این موجودات مدرکی میگیرند که برای استفاده از آن نیاز به وسیله ای به نام کوزه است . نحوه عملکرد این وسیله به این صورت است که مدرک را دم آن میگذارند و آبش را میخورند! اندسته که به ارشد وارد شده و مدرک ارشد میگیرند آب بیشتری میتوانند از کوزه بخورند!

 

نسل این موجودات نه تنها رو به نابودی نیست بلکه هر روز بر تعداد آن ها افزوده میشود . بیشترین تراکم آنها در منطقه ای از خاور میانه به نام ایران مشاهده میشود که از هر 2 نفر 3 نفر آنها دانشجوست!

منبع:4jok.com

نگارش در تاريخ شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, توسط mehdizade

)روش جزوه ای(مخصوص دانشجویان): در این روش شما در راه پله دانشگاه کمین کرده و مقداری برگه دستتون میگیرید و سوژه مورد نظر رو مد نظر گرفته,در این هنگام برخورد شدیدی با طرف کرده و برگه ها پخش زمین میشود و شادوماد خم میشه برگه ها رو جمع کنه و ی دل نه صد دل زیرچشی عاشق شما میشه

 شانس های ازدواج : دکترx, مهندس y, و...
 

2)روش اشرف خانومی: در این روش شما به همراه اشرف خانوم و دوستان دم در نشسته و سبزی پاک میکنید, کلم خورد کرده و سرکه اضافه میکنید,پس از چند روز آنها شما را عروس گلم صدا کرده و صاحب خواستگار میشوید.

شانسهای ازدواج: رضا کچل, اکبر قصاب, علی مکانیک, موری عقرب, بهزاد کلاغ و....

 

3)روش پلاستیکی: در این روش شما برای خرید میوه و سبزی به بیرون رفته و کلی پلاستیک در دست خود هنگام برگشت دارید, در این هنگام یهو یکی میگه آبجی بذار کمکت کنم و ی دل نه صد دل از سر تا ته کوچه عاشقتون میشه

شانسهای ازدواج: فردین, بهروز وثوق, داداش کایکو, ملوان زبل, و...
 

4)روش جاده ای: در این روش لاستیک ماشین خود را پنچر کرده و کنار جاده ایستاده تا فرد مورد نظر پیداش شه بیاد کمکتون,اگه ازطرف خوشتون نیومد با اخم میگید مرسی شوهرم الان میاد عوض میکنه و یارو میره,اگ از طرف خوشتون اومد ی کلمه میگید:آخه لباستون کثیف میشه.طرف ی دل نه صد دل با این ی کلمه عاشقتون میشه.

شانسهای ازدواج: در این روش شما با چهره های مختلف امکان روبرو شدن دارید اما نترسید, از قبیل:اکبر دماغ, چنگیز سیبیل, وحید گوجه, علی بربری, حسن خوشگله, سعید خیار, مجید کله, ممد گلخار, داود مایتابه, و....
 

5)روش شماره ای: در این روش شما در خیابون به پسرها آمار داده و شماره میگیرید,که من این روش رو توصیه نمی کنم

شانسهای ازدواج: مجید کله, محسن پپه, حمید خیارشور, رضا کره, کریم ببعی, مهران ببو, ناصر کلمو.....
 

6)روش کوهی: در این روش شما به کوه رفته و بلند فریاد زده "من شیرینم" کجایی پس؟

شانسهای ازدواج: فرهاد تیشه باز (که جدیدا معتاد شده بهش میگن فرهاد شیشه باز)! خسرو پرویزززززز (که الان آدم شده فامیلیشو گذاشته پرویز اما ما قبلا تو محل خسرو مگس صداش میکردیم),و...
 

7)روش اینترنتی: در این روش شما باید به خواستگاری این اشخاص بروید
شانسهای ازدواج: دوست خوبم گوگل گوگولی(بچه گوگوش و بروسلی), استاد خوبم یاهو یابوزاده, و....
 

8)روش سوسی(سوسولی): در این روش شما مانتو مشکی, شال صورتی, کفش صورتی, لاک صورتی و...باید استفاده کنید.

شانسهای ازدواج: مانی پنکیک, ساسی چش قشنگ, امیر خط چش, کامی فر مژه, سامی نمکی, پلنگ صورتی, و...
 

9)روش شگفت انگیز: در این روش شما از شارژ شگفت انگیز ایرانسل استفاده کرده و در قرعه کشی ایرانسل برنده یک دستگاه پورشه میشوید و صاحب میلیونها خواستگار می شوید !

شانسهای ازدواج:هرکی که فکرشو کنی 

منبع:4jok.com

 

 

نگارش در تاريخ یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, توسط mehdizade

ممکن است عاشق زیبایی کسی شوید

اما یادتان باشد که در نهایت مجبورید با سیرت او زندگی کنید

نه صورت او...

نگارش در تاريخ یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, توسط mehdizade

میگن تو بهشت سر کلاس استاد هی میگه خسته نباشید

دانشجو ها میگن خسته نیستیم ادامه درسو بگو دیگه...!

نگارش در تاريخ یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, توسط mehdizade

اقای نبی زاده:

یارانه شما این ماه واریز نمی شود

شما را در پراید مشغول پسته خوردن دیده اند

.

.

.

کی فکرشو میکرد خود اجیل مشکل گشا بشه مشکل یه ملت!

.

.

.

ما عید امسال فقط تخمه میذلریم

و به هر مهمونی که به تخمه ها دست نزنه

یه پسته جایزه میدیم.!

انشاالله شما برنده ی این جایزه باشید.....

نگارش در تاريخ دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, توسط mehdizade

بچه هاي مدرسه رو از روي محل نشستن سر كلاس طبقه بندي ميكنم:

.

.

.

رديف اول:نگم بهتره 

وسطي ها:يه سلام عليكي داريم

ته كلاس: دمشون گرم

اونايي كه اصلا كلاس نميان :اينا رفيقامن

 

نگارش در تاريخ چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, توسط mehdizade

طی یک نظرسنجی از یک دانشجوی ورودی جدید و یک دانشجوی ترم آخری خواسته شد که با دیدن هر کدام از کلمات زیر ذهنیت و تصور خود را در مورد آن کلمه در یک جمله کوتاه بنویسند.



جمله اول مربوط به دانشجوی ورودی جدید و جمله دوم مربوط به دانشجوی ترم آخری…





رییس دانشگاه

۱)مردی فرهیخته و خوشتیپ



۲)به دلیل اینکه در طی این چهار پنج سال یک بار هم ایشونو نتونستم ببینم، هیچ ذهنیتی ندارم





یک وعده غذای سلف

۱)بیفستراگانوف با سس کچاپ با نوشیدنی خنک



۲)چلو لاستیک به همراه افزودنی های غیر مجاز





کارت دانشجویی

۱)کارت شناسایی و هویت دانشجو



۲)تنها استفاده از این کارت گرفتن فیلم از ویدئو کلوب است





خوابگاه

۱)محل استراحت و سرشار از شادی و نشاط



۲)مکانی برای همزیستی مسالمت آمیز با سوسک و موش





شب امتحان

۱)شبی برای دوره کردن درسی که در طول ترم خوانده شده است



۲)شبی که تا صبح باید مثل خر درس خوند





جزوه خوش خط دختر ها

۱)بمیرم از هیچ دختری جزوه نمیگیرم، من عادت دارم فقط جزوه خودمو بخونم



۲)طلای کاغذی





تقلب

۱)یک روش غیر اصولی و ناجوانمردانه برای نتیجه گرفتن در امتحان



۲)تنها روش اصولی و مبتنی بر عقل برای نتیجه گرفتن در امتحان





مشروط شدن

۱)عمراٌ، من تو دبیرستان معدل کمتر از ۱۸ نداشتم



۲)نمک تحصیل در دانشگاه





وام دانشجویی

۱)کمک هزینه برای دانشجو



۲)مثل مهریه میمونه کی داده کی گرفته





ازدواج دانشجویی

۱)حرفش رو نزن من قصد ادامه تحصیل دارم



۲)کو؟ کجاس؟کسی رو سراغ داری برام؟





حراست

۱)ارگانی برای حفاظت از دانشجو از گزند خطرات



۲) ارگانی برای حفاطت از دانشگاه از گزند دانشجویان





دانشجو

۱)فردی که به دنبال علم آموزی و تولید علم است



۲)ها ایی دانشجو که وگفتی یعنی چه؟؟؟

منبع:4jok.com

نگارش در تاريخ چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, توسط mehdizade

.

.

نگارش در تاريخ چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, توسط mehdizade

خر کیف یعنی سر کلاس کاردانی نشسته باشی، دونفر از جلوی در کلاس رد بشن و بگن :” نه اینجا نیست… اینا بچه های کارشناسی ارشدن “•

خر کیف یعنی کلاستو دو در کنی و همون روز استاد حضورغیاب نکنه!

خر کبف یعنی اینکه یه لپ تاپ می گیری دستت اما ۲ قرون سواد نداری بهت بگن آقای مهندس!•

خر کیف یعنی راننده تاکسی باشی و دانشجوی پزشکی رو سوار کنی اونوقت وقتی می خواد پیاده شه بر حسب عادت به محیط دانشگاه بگه: مرسی آقای دکتر!

خر کیف یعنی زنگ موبایلت حسابی جلب توجه کنه!

خر کیف یعنی کسب بالاترین نمره میان ترم فقط از راه تقلب و امدادهای غیبی!

خر کیف یعنی فکر کنی کارتت تموم شده ولی در کمال ناامیدی کانکت شی و ساعتها تو اینترنت بچرخی!

خر کیف یعنی استادت بگه نگران نباش! نمی افتی!

خر کیف یعنی دانشجو نباشی ولی از سایت دانشگاه، مفتکی استفاده کنی!

خر کیف یعنی پشت چراغ قرمز از ماشین بغلی یه چیزی پرت شه تو ماشینت ( گوشی طرف!)

خر کیف یعنی یه جا با یه نفر همصحبت شی و رمانتیک بگه: “از قیافه تون معلومه که
دانشجویین!”

خر کیف یعنی توی مهمونی باشی و یکی از خانومای باکلاس و کار درست فامیل صدات کنه: خوشگل خانوم!

خر کیف یعنی یک منشی با مدیر عامل شرکت ازدواج کنه!

خر کیف یعنی بین کلاس ۱۲ تا ۲ و کلاس ۲ تا ۴ خودتو به یک آدم اهل رو درواسی بچسبونی و بری باهاش ناهار بخوری!

خر کیف یعنی موقع امتحان عملی استاد بره بیرون از کلاس و در رو هم ببنده!

خر کیف یعنی هیچی نخونده باشی و همه رو از رو دست بغلیت بنویسی بعد نمره ت از اون بیشتر شه!

خر کیف یعنی استاد یک سوال قلمبه بپرسه هیچکش جز تو نتونه جواب بده!

 

نگارش در تاريخ چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, توسط mehdizade

یک دانشجوی عاشق سینه چاک دختر همکلاسیش بود.
بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد.
.
.
.
اما دختر خانوم داستان
 ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد.
بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه...

 

روزها از پی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت :  ” من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت “
اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن.
.
.
ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد.
.
.
چهار سال آزگار گذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت.!!
.
.
نتیجه اخلاقی این ماجرا
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
.
.

پسرهای دانشجو هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند.

کاریکاتور دانشجو

نگارش در تاريخ چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, توسط mehdizade

 

داداشم از بس رفته خواستگاری خسته شده. اومده به مامانم می گه یه دختری رو خودم زیر نظر دارم. به شرطی که زیاد سوال درباره اش نپرسین. فقط 5 تا سوال می تونید بپرسید. مامانم می پرسه:‌ پسرم این دختره کیه؟ اسمش چیه؟ باباش چه کاره است؟ کجا با هم آشنا شدین؟

داداشم می گه: شد 4 تا سوال. فقط یه دونه دیگه می تونین بپرسین.


 

طویله

داداشم رفته خواستگاری. دختره پرسیده شما از بین یه دختر شهرستانی و یه تهرانی کدوم رو بیشتر ترجیح می دین؟ داداشم گفته: بستگی داره. به نظر من آدم توی هر طویله ای که بزرگ شده، باید بره از همون جا زن بگیره.

دختر بغض کرده. به داداشم گفته:‌ واسه تون متاسفم. بعد از اتاق گذاشته اومده بیرون.

 


صداقت

داداشم رفته خواستگاری. واسه دختره تعریف کرده که من توی زندگی به صداقت خیلی اهمیت می دم. بعد خودش یه هویی جو گیر شده. گفته:‌مثلا من خیلی صادقانه بگم. خودم دیشب برای اولین برار رفتم یه پارتی که تجربه کنم ببینم این پارتی چه جور چیزیه . نمازم هم صبحش قضا شد.

دیروز از خونه دختره زنگ زدن. می گن:‌ ما به پسر لاابالی که هر شب می ره پارتی، نمازش هم قضا می شه دختر نمی دیم.

 

 

لوس بازی

داداشم رفته خواستگاری. از دختره خوشش اومده. وقتی دختره داشته حرف می زده، خیار و پرتقال ظرف دختره رو برداشته پوست کنده. نمک زده و بهش تعارف کرده.

می گه: دختره از این حرکت من خیلی خوشش اومد.

بهش می گم: بدبخت زن ذلیل. توقع کاذب ایجاد نکن.  فردا اون زن لباس هاش رو پرت می کنه جلوت مجبورت می کنه همش رو بشوری.


 

توجه

داداشم رفته خواستگاری. دختره گفته:‌ من می خوام بپرسم شما به این کتاب هایی که پشت سر من چیده شده و نشاندهنده علائق و سلائق منه توجه کردید؟

داداشم گفته: راستش من به خدا شما هم خیلی توجه نکردم. چه برسه به کتاب های پشت سرتون.



مسلمون خشک

داداشم رفته خواستگاری. دختره کلی از اعتقادات مذهبی اش تعریف کرده و در عین حال گفته : البته ما از این مسلمون های خشک نیستم که لب به مشروب نزنیم.

ظاهرا مسلمون خیس بودند ایشون !!!

منبع:4jok.com

 

نگارش در تاريخ چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, توسط mehdizade

ه هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان‌پزشک پرسیدم شما چطور می‌فهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز
 دارد یا نه؟
 روان‌پزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب می‌کنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمارمی‌گذاریم و از او می‌خواهیم که  وان را خالى کند.
من گفتم: آهان! فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگتراست.
روان‌پزشک گفت: نه! آدم عادى در پوش زیرآب وان را بر می‌دارد .

    شما می‌خواهید تخت‌ تان کنار پنجره باشد ؟! ؟!؟

نگارش در تاريخ چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, توسط mehdizade

یک برنامه نویس و یک مهندس در یک مسافت طولانی هوایی در کنار یک دیگر در هواپیما نشسته بودند.
برنامه نویسه میگه مایلی با هم بازی کنیم؟ مهندس که میخواست استراحت کنه محترمانه عذر خواهی میکنه و رویشو بر میگردونه تا بخوابه.
برنامه نوسه دوباره میگه بازی سرگرم کننده ای است من از شما یک سوال می کنم اگر نتوانستید 5دلار به من بدهید بعد شما از من سوال کنید اگر نتوانستم 5دلار به شما میدهم.
مهندس دوباره معذرت خواست وچشماشو بست که بخوابه.
برنامه نویسه پیشنهاد دیگری داد گفت اگر شما جواب سوال منو بلد نبودید 5 دلار بدهید اگر من جواب سوال شما رو بلد نبودم 200 دلار به شما میدهم .
این پیشنهاد خواب رو از سر مهدس پراند و رضایت داد که بازی کند.
برنامه نویس نخست سوال کرد .فاصله زمین تا ماه چقدر است؟؟ مهندس بدون اینکه حرفی بزند بلا فاصله 5 دلار رو به برنامه نویس داد حالا مهندس سوال کرد .
اون چیه وقتی از تپه بالا میره 3 پا داره وقتی پایین میاد 4 پا؟؟ برنامه نویس نگاه متعجبانه ای انداخت ولی هرچی فکر کرد به نتیجه نرسید بعد تمام اطلاعات کامپیوترشو جستجو جو کرد ولی چیز به درد بخوری پیدا نکرد بعد با مودم بیسیم به اینترنت وصل شد و همه سایت ها رو زیر رو کرد به چند تا از دوستا شم ایمیل داد با چندتا شون هم چت کرد ولی باز هیچی به دست نیاورد بعد از 3 ساعت مهندس رو بیدار کرد و 200دلار رو بهش داد مهندس مودبانه پول رو گرفت و رویش رو برگرداند تا بخوابد.
برنامه نویس او را تکان داد گفت خوب جواب سوالت چه بود؟؟ مهندس بدون اینکه کلمه ای بر زبان بیاورد 5 دلار به برنامه نویس داد و رویش را برگرداند و خــــــوابید!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نتیجه اخلاقی : حسن کل کل با مهندس جماعت خطرناکه حسن !!! (
مهندس هم جواب رو بلد نبود و در جواب سوال برنامه نویس باز 5 دلار داد بهش )

نگارش در تاريخ چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, توسط mehdizade

 


 

چند سال پیش یک روز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم. ناگهان پدر و مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند و فریاد زدندکه :(( ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر)).
رفتم خواستگاری، دختر پرسید: مدرک تحصیلی ات چیست؟ گفتم: دیپلم تمام! گفت: بی سواد! امل! بی کلاس! ناقص العقل! بی شعور! پاشو برو دانشگاه.
رفتم چهار سال دانشگاه لیسانس گرفتم برگشم، رفتم خواستگاری. پدر دختر پرسید: خدمت رفته ای؟ گفتم : نه هنوز. گفت: مرد نشد نامرد! بزدل! ترسو! سوسول! بچه ننه! پاشو برو سربازی. رفتم دو سال خدمت سربازی را انجام دادم برگشتم. رفتم خواستگاری. مادر دختر پرسید: شغلت چیست؟ گفتم فعلا کار گیر نیاوردم. گفت: بی کار! بی عار! انگل اجتماع! تن لش! علاف! پاشو برو سر کار.
رفتم کار پیدا کنم گفتند: سابقه کار می خواهیم. رفتم سابقه کار جور کنم. گفتند: باید کار کرده باشی تا سابقه کار بدهیم. دوباره رفتم کار کنم، گفتند باید سابقه کار داشته باشی تا کار بدهیم. برگشتم رفتم خواستگاری گفتم : رفتم کار کنم گفتند سابقه کار ، رفتم سابقه کار جور کنم گفتند باید کار کرده باشی. گفتند: برو جایی که سابقه کار نخواهد. رفتم جایی که نخواستند. گفتند باید متاهل باشی!. برگشتم رفتم خواستگاری گفتم : رفتم جایی که سابقه کار نخواستند ولی گفتند باید متاهل باشی. گفتند باید کار داشته باشی تا بگذاریم متاهل شوی. رفتم گفتم: باید کار داشته باشم تا متاهل شوم. گفتند: باید متاهل باشی تا به تو کار بدهیم.
برگشتم رفتم نیم کیلو تخمه خریدم دوباره دراز کشیدم جلوی تلویزیون و فوتبال نگاه کردم!!!

 

نگارش در تاريخ چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, توسط mehdizade

 


عین واقعیته !
درسته واقعیت تلخه ولی بعضی اوقات شیرین و خنده داره  D

 

نگارش در تاريخ چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, توسط mehdizade

 

یک تهرانی، یه اصفهانی، یه شیرازی و یک آبادانی توی کافی شاپ با هم صحبت میکردند :
تهرانی: من یک موقعیت عالی دارم، می خوام بانک ملی رو بخرم !
اصفهانی: من خیلی ثروتمندم و می خوام شرکت بنز رو بخرم !
شیرازی: من یه شاهزاده ثروتمندم و می خوام شرکت مایکروسافت و اپل رو بخرم !
سپس منتظر شدند تا آبادانی صحبت کند 
.
.
.
.
.
.
آبادانی قهوه خود رو هم زد. خیلی با حوصله قاشق رو روی میز گذاشت،
یه کم قهوه خورد، یه نگاهی به اونها انداخت و با آرامی گفت:
.
نميفروشم!
 

 

 

نگارش در تاريخ چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, توسط mehdizade

-رشته تغذیه:

رشته ای که اشتباهاً جزو رشته های دانشگاهی اومده. آینده شغلی بسیار تیره و تیریکی دارند. در بهترین حالت و در صورتی که شهرداری به فارغ التحصیلان این رشته مجوز بدهد میتوانند اقدام به باز کردن ساندویچ فروشی کنند! ضمناً دانشجویان فوق لیسانس هم میتونند Fast Food بزنند.از بزرگترین دستاورد های علمی این رشته در سالهای اخیر کشف فرمول سس هزار جزیره بوده است! از جمله دروس این رشته: هات داگ-۱ هات داگ۲ – سوسیس کاربردی- انسان و کالباس و…. میباشد! از بزرگان این علم هم میتوان به اکبر کثیف (ساندویچ فروشی اکبر کثافت) اشاره کرد.

 

۲-مهندسی راه و ساختمان:

عمله سابق- دیگه فقط مونده بود کارگر ساختمانی رو دانشگاه ها بدند بیرون که خوشبختانه این امر هم با تلاش متخصصان و دانشمندان ایرانی محقق شد و ما از این به بعد کارگر هم از دانشگاه میاریم! روزی رو تصور کنید که از صبح وانت های شهرداری جولوی دانشکده فنی توقف میکنند و بچه های راه و ساختمان رو میبرند سر ساختمان! در این رشته معیار بهترین دانشجو برای دانشجویانی است که بیشتر از همه بتوانند آجر را به بالا بندازند. دروس این رشته عبارتند از: بیل مقدماتی؟ بیلچه- روش های چیدن تیرآهن- فرمولاسیون درست کردن سیمان و …….

۳-رشته ادبیات:

گیج ترین و گلابی ترین دانشجوهای ایران در این رشته تحصیل میکنند (توصیه میکنم اگر یه وقت دلتون گرفت واسه بازکردنش برید دانشکده ادبیات!) از جمله بزرگترین دانشمندان این رشته حافظ و سعدی و عارف قزوینی و ایرج میرزا! بوده اند که حتی تحصیلات دبیرستانی هم ندارند (علمی که بزرگانش سواد درست حسابی ندارند دیگه معلومه چی میشه….!) از ابهامات بزرگ این رشته این نکته میباشد که انوری بالاخره شاعر قرن پنجم است یا نهم! فارغ التحصیلان این رشته میتوانند به عنوان مصطفی رحماندوست مشغول به کار شوند! از دروس این رشته: زندگی نامه و آثار حافظ- زندگی نامه و آثار سعدی- زندگی نامه و آثارنظامی- زندگی و آثار فرخی سیستانی و یزدی و شمالی و بلوچی و…..!

۴-رشته مهندسی صنایع:

رشته ای که فقط اسمش مهندسی صنایع می باشد و گرنه دانشجویان این رشته مهندسی صنایع دستی هم بلد نیستند چه برسه…. تا به امروز شخص قابل ذکری در این رشته مشغول به تحصیل نبوده و شاید معروفترین دانشمند این رشته امیر حجوانی باشد که با رتبه ۴۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ مشغول تحصیل در رشته مهندسی صنایع می باشد!

۵-رشته مهندسی کامپیوتر (بخونید مهندسی رایانه):

خدا پدر مادر مخترع کامپیوتر رو بیامرزه که اگه اون نبود الان تعداد دانشجوهای این مملکت به نصف تقلیل پیدا میکرد.ا ین روزا دیگه عادی ترین جمله ای که از یک دانشجو شنیده میشود این است: کام میخونم! نکته جالب در مورد این رشته تفکیک آن به دو گرایش نرم افزار و سخت افزار میباشد که دانشجویانی که تبحر خاصی در زمینه Fifa2006 و Max.p و …. دارند وارد گرایش نرم افزار و کسانی که میتوانند با انگشست شصت پایشان دکمه Power کامپیوتر را بزنند وارد گرایش سخت افزار میکنند. فارغ التحصیلان این رشته حوالی خیابان جمهوری مشغول فروختن CD میباشند! از دروس این رشته: بیل گیتس شناسی ۱؟ سی دی مقدماتی- تفاوت Monitor و TV و….

۶-رشته پرستاری:

رشته ای که یک دنیا حرف و حدیث پشت سرشه! ولی یکی از اساسی ترین رشته های دانشگاهی می باشد که اگه نبود اونوقت دانشگاه تبدیل به مکانی بی روح میشد (تصور کنید اونوقت کیا مثل سگ پا میدادند؟ کیا……!) رشته ای که به معنای واقعی کلمه بیگاری می باشد (صبح ساعت ۶ باید با خرج خودشون به بیمارستان های عمومی برند و شیفت وایسن و عصر هم تا ساعت ۸ شب در دانشگاه کلاس دارن!!!) چندی پیش هدیه تهرانی به عنوان پرستار نمونه انتخاب شد! از دروس این رشته عبارتند از: راه و روش هیجان بخشی به بیمار- لطافت عملی؟ سوند۱- فشار ۲- جیگر ۳ و …

۷-داروسازی:

نفس-زندگی-بهترین رشته دانشگاهی. رشته ای که هیچ نقطه ضعفی ندارد. تنها نکته منفی این رشته دانشجویانش میباشند که از سال سوم به خاطر آشنایی با انواع داروهای نئشه آور مشغول پاک کردن شیشه های فضا پیما میباشند!!! (البته دختراشم خدایی آخر ضد حالن!) کسانی که در این رشته تحصیل میکنند همشون از بزرگان جامعه هستند! تنها رشته ای که هنوز خز نشده و اون به این دلیل می باشد که هرکسی رو توش راه نمیدن و فقط آدم باحال ها رو راه میدن (پسراشو میگم!) از دروس این رشته: فارمالوژی- فارماتو گرافی- فارماسی- فارما توپیک- شیمی!

میخواستم حال بروبچ رشته های دندان و ریاضی محض و مهندسی هوا فضا رو هم بگیرم که سردمداران این رشته واسم سیبیل گرو گذاشتند که اذیتشون نکنم و اینا

                                        

 

نگارش در تاريخ چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, توسط mehdizade

 

در واقع “مهندس” به کسی میگن:

که تو کاری تخصص داره و کاری رو به خوبی انجام میده.

… همین کلمه ی “مهندس” با حفظ سِمت,

به کسایی که تو یه کاری گند میزنه هم گفته میشه.

بعد در جای دیگه ممکنه “مهندس” در قالب یک اسم اشاره,

به کسی که اسمشو نمی دونیم هم استفاده بشه.

همچنین اگه همین کلمه ی “مهندس” خوب ادا شه,

میتونه در حکم فحش هم باشه


 

نگارش در تاريخ چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, توسط mehdizade

(توصیه هایی برای سادیسمی شدن)

سر جلسه امتحان تقلب اشتباه برسونین به دوستتون !
به بچه همسایه بگید اگه یه خودکار رو قورت بده ، بزرگ شه مهندس میشه !
از کنه ای که نیشتون زده ، دیه بگیرین !
شونه های مگسائی رو که تازه نشستن روتون بمالین تا خستگیشون در بره !
وقتی قایق موتوری تون وسط دریا خاموش کرد ، پیاده بشین هل بدین !
بلالی که دونه هاش کج هست رو ببرین ارتودنسی !
به گل مصنوعی روی میزتون به زور آب بدین تا بخوره !
داداش کوچیکتون رو بذارین توی مایکروفر تا برنزه بشه !
گوشی موبایلتون رو با سنجاق قفلی به پاچه شلوارتون وصل کنین !
سی دی قفل دار رو بشکنین تا قفلش باز بشه !
با هندوانه یه قل دو قل بازی کنین !
به دوست دکترتون بگین : مرض جدید چی داری ؟ !

.

.

.

تو گذشته میگفتن پزشک محرمه..

کم کم عکاس و فیلم بردار هم محرم شدن

حالا هم که دى جى و گروه موسیقى محرم شدن

اینجور که من فهمیدم الان فقط داداشاى عروس و دوماد نامحرمن!

.

.

 

از این طرح هزاران لبخند که هیچی به ما نرسید.

حالااگه یه طرح هزاران فحش بذاره من یه نفری همه رو برنده میشم ! 

...............

   

 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد